در این مقاله به بررسی مفهوم سالمندی – مراقبت از سالمند می پردازیم .
دوره پیری معمولاً به عنوان دوره انحطاط در نظر گرفته می شود . افراد در دوره پیری با مجموعهای از ناتواناییهای جسمی و محرومیتهای اجتماعی روبهرو خواهند شد ، که باید با آنها کنار بیایند.
در سالخوردگی، نیرومندی و سلامت جسمانی آنها کاهش مییابد و همراه با بازنشسته شدن از شغل خود تا حد زیادی درآمدشان را از دست میدهند و به مرور زمان، رابطهشان با همسر، خویشاوندان و دوستان کم میشود.
همراه با این آسیبها آنها دچار افت جایگاه اجتماعی نیز میشوند که ملازم پیری است و همانگونه که در آمریکا مطرح است، احساس منفعلی از “بیمصرف” بودن میکنند. البته باید توجه داشت که پیری چیزی بیش از مسن شدن است.
سالمندی ممکن است به آهستگی یا به سرعت، تدریجی یا ناگهانی فرا برسد. به نظر میرسد که بعضی افراد گام به گام و به زیبایی به سوی پیری قدم برمیدارند و عدهای دیگر یکدفعه در اثر واقعهای ناگوار، خواه واقعی یا خیالی، ناگهان پیر میشوند. پیری صرفنظر از آنکه چگونه فرا میرسد، غیرقابل اجتناب می باشد .
اخیراً بعضی از روانشناسان سعی کردهاند تصویر خوشبینانهای از این دوران ترسیم کنند. آنها در عین حال که بعضی از مشکلات و فقدانهای دوره پیری را میپذیرند، اما بر این باورند که سن پیری میتواند با خشنودی هم همراه باشد و مادامی که شخص با محیط خود فعالانه برخوردمیکند، میتواند تجربههای جدیدی را به دست آورد.
آنچه مسلم است اینکه تحول و تغییر تا آخرین سالهای زندگی ادامه مییابد و اگر انسان در بخش پایانی بزرگسالی شاهد تقلیل ظرفیتهای بدنی خویشتن است، با این وجود همواره توانایی و میل مهار کردن محیط اطراف خود را حفظ میکند و اگر پارهای از افرادی را که دوست داشته، از دست داده است اما هنوز نیاز به دوست داشتن و نیاز به محبت در وجود او بیدار است.
بخش پایانی بزرگسالی یا دوران سالمندی که به برکت بهبود مداوم مراقبتهای پزشکی، تغذیه و محیط جسمانی به تعداد بیشتری از افراد فرصت میدهد تا به دهه هفتاد و حتی بیشتر قدم بگذارند، هدیه قرن بیستم می باشد.
با وجود همه مطالب گفته شده پدیده پیری با مقیاس جهانی امری حساس است.
تخمینهای جمعیتشناسی در غرب حاکی از این بوده است که در فاصله سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ تعداد افراد مسن دو برابر میشود. و در پایان قرن حاضر پانزده درصد جمعیت جهان را افراد بالای ۶۵ سال تشکیل خواهند داد.
سن پیری
حدس زدن سن دقیق افراد پیر دشوار است، اغلب این گونه است که یک فرد سالمند نسبت به سنش جوانتر به نظر می رسد.
چون افراد از لحاظ زیستی با آهنگ متفاوتی پیر میشوند، متخصصان بین سالمندان پیر که شکننده به نظر میرسند و علایم ضعف نشان میدهند و سالخوردگان پیرجوان که از لحاظ جسمانی نسبت به سن زیادشان جوان به نظر میرسند فرق قائل هستند.
روانشناسان شروع سن پیری را در حدود ۶۵ – ۶۰ سالگی، یعنی زمانی که اغلب مردم بازنشسته میگردند در نظر گرفته اند ، البته تعیین سن خاص به عنوان شروع سن پیری قطعیت ندارد.
از نظر سنی یک فرد ۶۵ ساله هنوز میتواند انتظار زندگی بیش از ۱۲ سال را داشته باشد و اگر فردی تا ۸۰ سالگی دوام آورد احتمال دارد بتواند انتظار زندگی ۱۰ سال دیگر را نیز داشته باشد.
فرهنگ پیری
پیری را معمولاً فرهنگ هر جامعه بیان می کند. در فرهنگها زندگی و مرگ جزء چرخه حیات محسوب میشود و در درون تجربه انسانی قرار میگیرند. پیری رسیدن به خردمندی و فرزانگی است.
اما در فرهنگ غرب پیری و مرگ مهار شدنی نیستند و برای بسیاری از افراد وقوع آنها صدمه زدن به موجودیت انسان می باشد .
در اینجا چند باور عمومی در مورد پیری نقل میکنیم که چندان قابل اعتنا نیستند :
۱- کهولت پیری اجتنابناپذیر است.
۲- سالمندان، مولد نمی باشند و بهره وری ندارند.
۳- سالمندان در مقابل تغییر، مقاومت نشان می دهند.
اما نمونههای گوناگون و فراوان در هر یک از این زمینهها خلاف این افکار قالبی را نشان میدهند و سنزدگی(Agism) یا ادراک منفی نسبت به شخص بزرگسال، ساخته و پرداخته مجموعهای از رفتارها و عادات فرهنگی است.
از نظر اریکسون(Erikson) و برگمن(Beregman) دستهای از کشمکشهای درونی در سالخوردگان وجود دارد که ما هنگام برخورد با آنها متوجه آن نیستیم. ما بر بسیاری از مشکلات اجتماعی و جسمی آنها آگاهی داریم و ممکن است با وجود اینکه سالمندان کارایی ندارند، برای آنها احساس دلسوزی کنیم.
اما ما میتوانیم از طریق یافتن نمونههایی از افراد پیر که مفیدتر و پرانرژیتر هستند و بیشتر در کارهای اجتماعی شرکت دارند تصور خود را در مورد سالخوردگان اصلاح کنیم.
به هر حال ارزیابی ما از دوران سالمندی ، همچنان براساس رفتار بیرونی آنها است و از بررسی بحرانهای درونی آنها عاجز می باشیم.
ما قادر نیستیم درک کنیم که وقتی فرد سالمند ساکت و آرام است، احتمالاً در حال دست و پنجه نرم کردن با مهمترین سوال های زندگیاش می باشد، پرسش هایی نظیر:
– آیا اکنون باید با مرگ روبرو شوم؟
– آیا زندگی من معنادار بوده است؟
– چه چیزی زندگی را با معنی می کند؟
سالمندی در فرهنگ های مختلف تعریف متفاوتی دارد ، در فرهنگهای ساده و سالم، طول عمر افراد سالمند به مجموعهای از دلایل وابسته است.مقام و منزلت یک سالمند در جامعه بالاست، فرد سالمند با خانواده خود که برای او احترام قائلند و او را برای خود و جامعه مفید میدانند زندگی میکند. در بعضی جوامع سالمند به اجبار از فعالیت های روزمره کناره گیری نمی کند و تا هر زمان که بخواهد در جامعه فعالیت دارد.
علائم جسمی سالمندی
مهمترین فاکتورهای رسیدن به سالمندی عبارتند از :
وضعیت ژنتیک فرد، وضع تغذیه، بهداشت و عوامل محیطی دیگر. اما در هر صورت رسیدن به پیری همراه با تغییرات جسمی به خصوص کاهش قدرت بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و کاهش قدرت بدنی و سرعت واکنش در برابر محرکهاست.
اصولاً تا سن ۶۵ سالگی احتیاج به کاهش شدید کارهای روزانه نیست. گروهی از سالمندان سالمتر بالای ۶۵ سال نیز میتوانند چند سال دیگر به ادامه کارهای قبلی خود بپردازند. از نظر فعالیتهای روزمره خوردن، پوشیدن، حمام کردن، آشپزی، خرید و انجام کارهای خانه نیز بیشتر سالخوردگان تا سن ۸۰ سالگی و گاهی پس از آن نیز شخصا از عهده کارهای خود برمیآیند.
شایعترین بیماری های دوران سالمندی عبارتند از: درد مفاصل، لرزش عضلانی، ضعف شنوایی و بیماریهای قلبی . در هر صورت افراد مسن بیشتر به پزشک مراجعه میکنند، در بیمارستان بستری میشوند و وقت و پول بیشتری برای مراقبتهای بهداشتی و پزشکی صرف میکنند.
مراجعه سالمندان به دندانپزشک برای مراقبت از دندان و لثه اهمیت زیادی دارد. همچنان که باید بدانید سالمندانی که در مراکز نگهداری از سالخوردگان مراقبت می شوند نیاز به دریافت مراقبت های پزشکی و روانی بیشتری دارند.
در هر صورت میزان سلامتی فرد در دوره سالخوردگی وابسته به سبک زندگی، تغذیه، خواب، ورزش، استفاده یا عدم استفاده از سیگار و الکل و رفتار جنسی است.
سالمندی همانند بلوغ با تغییراتی در اندامها (شکل ظاهری آنها) و نیز تغییراتی مربوط به تغذیه بافتها مشخص میگردد. آشکارترین تغییرات در این سطح بیشک تغییراتی است که در زمینه اعضای بیرونی همچون پوست و مو به وقوع میپیوندد.
یکی دیگر از تغییرات جسمی دوره پیری حساسیت در مقابل سرما و گرما است و بدن فرد نمیتواند در مقابل آنها به سرعت خود را سازگار کند. مقدار خواب نیز در این دوره کاهش مییابد.
از سوی دیگر چینوچروکهای بدن به دلیل کم شدن چربی و لاغر شدن عضلات زیر پوست بیشتر میشود. سایر تغییرات آشکار، نظیر کم شدن و نازک شدن و سفید شدن موی سر و رویش مو در چانه زنان و گوش مردان را همه مشاهده کردهاند. همچنین پهنا و وزن بدن کمتر، قد کوتاهتر و استخوانها لاغرتر و بدن خمیدهتر میشود.
به علاوه با افزایش سن، ظرفیت ذخیره اندامها کاهش مییابد و فرد نمیتواند در برابر مشکلات به قدر کافی مقاومت کند و به ناچار باید فعالیتهای خود را کمتر کند و به این ترتیب وابستگیهای او به دیگران بیشتر میشود.
البته از میان اندامهای بدن سلامت مغز دیرتر از همه کم می شود. به طوری که مغز یک فرد سالمند سالم خیلی شبیه به مغز یک فرد جوان سالم است و کارکردهای گذشته خود را حفظ میکند.
سالمندی، مرحله پیشرفته زندگی است و مردان و زنان سالمند که خوب زندگی کرده، فرزندان شایسته تربیت کرده و در تولید و خدمات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی آثار مثبتی از خود به جای گذاشتهاند، شایسته بیشترین احترام و حمایت می باشند و هرگز نباید آنان را از بسیاری از عرصههای زندگی حذف کرد.