دلبستگیهای کودک و پرستارش
وابستگی کودک و پرستار کودک چیست؟ آیا این وابستگی از نوع آسیب رسان است یا کمک کننده؟ والدین کودک چگونه باید این وابستگی را مدیریت کنند؟ کودک در سالهای اولیه زندگی خود، بیشتر به مادر وابستگی دارد. اما دلیل این همه وابستگی چه میباشد؟ آیا میتوان دلیل این موضوع را ناتوانی کودک در انجام کارهای خودش دانست؟
اهمیت وابستگی کودک و اطرافیان
رابطه عاطفی میان مادر و نوزاد به روابط اجتماعی کودک در آینده تأثیر میگذارد و نحوه برخورد مادر با کودک در چگونگی اجتماعی شدن فرزند تاثیر بسزا دارد، در واقع دلبستگی بین مادر و کودک نقش زیربنایی برای سالهای آینده کودک دارد. این پیوند در رشد سالم کودک نقش بسیار مهم و اساسی دارد. دلبستگی عبارت است از پیوند عاطفی عمیقی که با افراد خاص در زندگی خود برقرار میکنیم. در دلبستگی با تعامل با آنها، حس شادی و شعف و نشاط میکنیم. هنگام ترس و استرس و سختی از اینکه آنها را در کنار خود داریم، احساس ارامش کنیم. شادترین زمان زندگی انسانها زمانی است که مطمئن هستند کسی را در کنار خود دارند و میتوانند به او تکیه کنند و هنگام سختی و مشکلات از او کمک بگیرند.
نظریه دلبستگی
عشق مادری در دورهی نوزادی و کودکی برای سلامت روانی همانند ویتامینها و پروتئینها برای سلامت جسمانی ضروری است. داشتن رابطه گرم، صمیمی و مداوم بین مادر و کودک امری حیاتی است. دلبستگی باعث نزدیک نگاه داشتن فرزند به مادر میشود به این ترتیب احتمال بقای کودک را افزایش میدهد. موضوع اصلی نظریه دلبستگی این است که مادرانی که نیازهای کودکانشان را برآورده میکنند، نوعی حس امنیت در آنها به وجود میآورند. دلبستگی موجب کاهش اضطراب میشود. پایگاه ایمن، کودک را قادر به دل کندن از دلبستهها و کاوش در محیط میسازد.
شروع دلبستگی کودک
اینکه کودک مادر خود را میجوید و به او میچسبد، موید وجود دلبستگی میان کودک و مادرش میباشد. کودک تا ۶ ماهگی شروع به دلبستگی میکند و پس از آن ترس از غریبهها را نشان میدهد، اگر دلبستگی در ۲ تا ۳ سال اول زندگی اتفاق نیفتد، بعد از آن به احتمال زیاد خیلی دیر و با دشواری شکل میگیرد. نوزاد از ابتدای تولد رفتارهای خاصی دارد که برانگیزاننده میباشند و موجب تعامل بین مادر و نوزاد میشود.
این رفتارها، رفتارهای دلبستگی نام دارند. در هفتههای اول زندگی نوزاد تقریبا به طور کامل به مادر وابسته است؛ اما هنوز به مادر دلبسته نشده است. ایجاد دلبستگی تقریبا از ۶ ماهگی شروع میشود. این وابستگی، کم و بیش با رشد کودک کاهش پیدا میکند. در واقع به نقش دلبستگی برای ترغیب احساس ایمنی و امنیت کودک تاکید شده. دلبستگی موجب مستقل شدن کودک میگردد و بدینصورت وابستگی با دلبستگی تفاوت دارد.
علت ایجاد دلبستگی
رفتار وابستگی منشا زیستی دارد و اساس پیوندهای عاطفی درازمدت را تشکیل میدهد. پیوند عاطفی نوزاد با مادر مبنای تمامی روابط آینده او است. زمانی که مادر گرسنگی بچه را رفع میکند، بچهها یاد میگیرند نوازشهای نرم، لبخندهای گرم و کلمههای تسلیبخش او را ترجیح دهند. گرچه تغذیه، زمینهساز مهمی برای رابطه نزدیک است، اما دلبستگی فقط به ارضای گرسنگی وابسته نیست. در واقع قصد اصلی و اولیه نظریهپردازان دلبستگی این بود که علت ایجاد نوعی رابطه امن و کسب امنیت روانی نوزاد است که بین مادر و فرزند چنین رابطه گرم و سرشار از صمیمیت ایجاد میشود.
ویژگیهای دلبستگی کودک
- پناهگاه امن : هر زمان که کودک بترسد و یا احساس خطر بکند، نزد مادر، پرستار یا مراقب خوداحساس آرامش خواهد کرد.
- پایه مطمئن : مادر کودک ، پرستار کودک و یا مراقب کودک همیشه فردی مطمئن و قابل اتکا برای کودک میباشد تا به کمک او به کشف جهان بپردازد.
- حفظ نزدیکی : کودک سعی میکند که نزدیک مادر، مراقب و یا پرستارش بماند و این امر به او احساس امنیت میبخشد.
- اندوه جدایی : هنگامی که کودک از پرستار کودک یا مادرش جدا گردد، ناراحت و اندوهگین خواهد شد.
تفاوت بین پیوند مادر و کودک و دلبستگی مادر و کودک
واژههای پیوند و دلبستگی که گاهی به جای یکدیگر استفاده میشوند در واقع با هم مترادف نمیباشند و این دو پدیده بین روابط احساسی مادر و کودک با هم تفاوت دارند. در واقع دلبستگی بین تمامی انسانها وجود دارد اما پیوند به رابطه احساسی بین مادر و نوزادش گفته میشود و با دلبستگی متفاوت است. پیوند به احساس مادر درباره نوزادش مربوط است و با دلبستگی فرق دارد. مادر به طور طبیعی نوزاد را منبع احساس امنیت تلقی نمیکند درحالی که در دلبستگی چنین است.
تحقیقات ثابت کرده اند که پیوند مادر با نوزاد خود زمانی شکل میگیرد که تماس پوستی با سایر انواع تماس نظیر صوتی یا چشمی برقرار میشود. پژوهشها نشان داده اند که اگر مادر بلافاصله پس از تولد نوزادش تماس پوستی و بدنی با او داشته باشد، پیوند قویتری برقرار میشود و ممکن است مراقبتهایش را با توجه بیشتری انجام دهد. یک شخص برای رشد سالم نیاز به پیوند عاطفی دارد، والدین حساس و احساس امنیت در کودک، پایهای برای سلامت روانی وی میباشند. رابطه نوزاد و والد نمونه نخستین برای روابط عاشقانه بعدی در بزرگسالی است. سبکهای دلبستگی اولیه در دوران کودکی و از طریق رابطه کودک با اطرافیان و مادر شکل میگیرد.
برای کودک این رابطه ابتدا با پدر و مادر برقرار میشود و در بزرگسالان با یک زوج ایجاد میشود. رابطه نا ایمن موجب بیاعتمادی مشکل در هماهنگی و حساس بودن و نارضایتی هیجانی در روابط عاشقانه بزرگسالی خواهد شد.
انواع مختلف دلبستگی
در موقعیتی که کودک برای یک ساعت و به طور موقت از پدر و مادرش جدا میشود را تصور کنید ، در این بین سه حالت دلبستگی در کودک ایجاد میشود.
- نوع اول : کودک پس از رفتن مادر ناراحت میشود و پس از بازگشت مادر به طرف او میرود و زود آرام میشود.
- حالت دوم : کودک پس از رفتن مادر شکایت نمیکند و به هنگام بازگشت او با رضایت به بازی خود ادامه میدهد.
- حالت سوم : کودک در غیاب مادر به شدت مضطرب میشود و پس از بازگشت مادر به شدت به او میچسبد و یا او را از خود میراند و دور میکند.
چهار دلبستگی در کودک وجود دارد :
- دلبستگی ایمن
- دلبستگی دوریجو (اجتنابی)
- دلبستگی مقاوم
- دلبستگی آشفته – سردرگم
کودک ایمن به دسترسپذیری مادر بیشتر اعتماد دارد و بیش از کودک نا ایمن از وی به عنوان پایگاه امن استفاده مینماید. بعد از بازگشت مادر و پس از جدایی کوتاه مدت، کودک ایمن با وی به سهولت تماس و تعامل برقرار خواهد کرد. کودک اجتنابگر با گسستن و اجتناب ورزیدن واکنش نشان میدهد و کودک اضطرابی دوسوگرا با افزایش تردید و دوسوگرایی بین دلبستگی و عصبانیت واکنش نشان میدهد. در بعضی از شیرخواران در هیچ یک از گروهها قابل جایگزینی نیستند، در پژوهشهای جدیدتر طبقه دیگری تحت عنوان آشفته مشخص شده است. نوزاد شیرخوار آشفته اصولاً رفتار اجتنابی همراه با گیجی نشان میدهد، یا پس از آرام شدن ناگهان گریه سر میدهد. بعضی از آنها گمگشته، فاقد احساس یا افسرده به نظر میرسند.
1 – دلبستگی ایمن و وابستگی کودک و پرستار
این کودکان از والد خود به عنوان پایگاهی امن برای کاویدن محیط استفاده میکنند. زمانی که آنها تنها میمانند ممکن است گریه بکنند یا نکنند، اما اگر گریه کنند به علت غیبت والد است. زیرا او را به فرد غریبه ترجیح میدهند. هنگامی که والد او بر میگردد، فعالانه تماس با او را میجویند و گریه او فورا کاهش مییابد.
2 – دلبستگی دوریجو (اجتنابی) و وابستگی کودک و پرستار
این کودکان هنگام حضور والد نسبت به او بیاعتنا هستند. زمانی که والد آنها را ترک میکند، معمولا ناراحت نمیشوند، و به فرد غریبه که خیلی شبیه والد خود است واکنش نشان میدهند. هنگام پیوند مجدد، آنها از والد دوری میجویند یا در این زمینه کند هستند و زمانی که والد آنها را بغل میکنند معمولا به او نمیچسبند.
3 – دلبستگی مقاوم
کودکان قبل از جدایی، نزدیکی به والد را میمانند و اغلب به کاویدن محیط میپردازند، زمانی که والد آنها بر میگردد خشم و رفتار خصمانه و گاهی کتک زدن از خود نشان میدهند و نمیتوان به راحتی آنها را آرام کرد.
4 – دلبستگی آشفته- سردرگم
این الگو بیشترین ناامنی را نشان میدهد، این کودکان هنگام پیوند مجدد، انواع رفتارهای سردرگم و متضاد را نشان میدهند.
به چه روشی وابستگی کودک و پرستار کودک یا مادر را کاهش دهیم؟
اکثر کودکان به والدین خود وابسته میباشند ولی اگر زمانی که این وابستگی بیش از حد باشد میتواند مشکل ایجاد کند ممکن است کودک در زمانی که مادر آشپزی میکند به پیراهنش میچسبد یا هنگام بیرون رفتن والدین از خانه به آنها آویزان میشود. در ادامه قصد داریم به شما در کاهش وابستگی کودک و پرستار کودک و یا والدین کمک کنیم.
نشانههای زیان بار وابستگی کودک و پرستار
برخی کودکان اجتماعی تر میباشند و با دیگران به راحتی ارتباط میگیرند ولی از طرف دیگر کودکی را میبینیم که منزوی و گوشه گیر است و بیشتر تمایل دارد وقت خود را در کنار مادر و یا پرستار کودک سپری کند و مشکل وابستگی به کودکان و آینده آنها آسیب میزند. کودکی که موقع جدایی از والدین و یا پرستار کودک، اضطراب شدیدی را نشان میدهد. کودکانی که از کودکان هم سن خود بیشتر دچار اضطراب میشوند و با اضطراب جدایی که در دوران شیرخوارگی به شکل غریبی کردن وجود دارد و بخشی از رشد طبیعی کودک محسوب میشود متفاوت است . نگرانیهای این کودکان ممکن است خود را به شکل مدرسه نرفتن ، ترس و ناراحتی هنگام جدایی از مادر و پرستار کودک نشان دهد ، شکایت مکرر از مشکلات جسمی مثل سر درد و دل درد و کابوس مربوط به موضوعات جدایی نشان دهد .
سایه به سایه تعقیب کردن والدین ، کم رویی غیر عادی و کناره گیری در موقعیتهای ناآشنا رفتار همیشگی کودکان وابسته است . میزان بروز این اختلال در کودکان مادران همیشه نگران که دلبستگی ناایمن به فرزندانشان دارند و مرتب نگران آنان هستند بالاتر است .خانوادههایی که اختلال اضطراب جدایی نشان میدهند ممکن است بسیار با عاطفه و به هم پیوسته باشند و کودکان در این خانوادهها منبع نگرانی شدید والدین میباشند. یادگیری میتواند در این اختلال کودکان نقش مهمی ایفا کند مثل الگوسازی مستقیم از والدین ترسو.
دلایل ایجاد اختلال اضطراب
بعضی از والدین با محافظت افراطی از کودک ، وی را دچار اضطراب جدایی میکنند. همچنین نشان دادن خشم وقتی کودک از چیزی ترسیده میتواند ترس او را افزایش دهد . اختلال اضطراب جدایی معمولا شروع حادی دارد و رویدادهای پر استرس زندگی مثل مرگ ، نقل مکان یا تغییر مدرسه میتواند آن را تسریع کند و گاهی این اختلال در جریان مسافرت یا با تصور مسافرت دور از خانه ظاهر میشود .اختلال اضطراب جدایی در کودک با اختلال افسردگی نزدیکی بالایی دارد و برخی از روانشناسان حوزه کودک اختلال اضطراب جدایی را یکی از خصوصیات اختلال افسردگی میدانند .
برخی دیگر از ترسهای کودکان دارای اختلال اضطراب :
- ترس شدید از تنها ماندن
- ناراحتی شدید هنگام جدایی
- ترس از دزدیده شدن در کودکان
- بی میلی یا امتناع از مدرسه رفتن
- خوابیدن در مکانی دور از خانه و دور از والدین
خصوصیات کودکانی که اختلال اضطراب دارند
چنین کودکانی ممکن است از رفتن به مهد کودک، مدرسه جدید، اردو و یا حتی خانه دوستان خود امتناع کند . خصوصیات همراه دیگر عبارت است : ترس از تاریکی و نگرانیهای خیالی و عجیب و غریب. این کودکان شکایت میکنند که کسی دوستشان ندارد و یا والدین بین آنها و خواهر و برادرهایشان تبعیض قایل میشوند. از طرفی این کودکان به شدت در معرض خطر ابتلا به هراس اجتماعی هستند. این کودکان در وضعیتهای اجتماعی برای مثال معاشرت با غریبهها دچار مشکل میشوند. والدین کودکان وابسته عمدتاً خودشان کودک را رها نمیکنند و در گذشته هنگام جدایی از کودک ترس شدیدی داشته اند.
راهکار کاهش وابستگی کودک و پرستار
کودک باید کاملا تدریجی با موارد اضطراب انگیز و جدایی مواجه شود. فراموش نکنید که ترس کودک از دزد، موجودات خیالی، تصادف، اتفاقات ناگوار و به نوعی اغراق کردن در میزان خطر احتمالی حوادث، انتقال نگرانیهای خود به کودک، مطرح کردن حوادث ناگوار در حضور کودک و تهدید کودک به جدایی و ترک او میتواند سبب تشدید اضطراب جدایی در کودک شود.